نمیدونم با خودم به صلح رسیدم یا همه‌ی اینا آرامش قبل از شروع جنگ اصلیه، اما احساس سِری عجیبی دارم. حس اینی که همه چی برات حل شده است، رها شدن از تناقض‌های همیشگی زندگیت، حس عجیب و غیرقابل وصفیه.

این روزها بعضی وقت‌ها همه‌چی اینقدر خوبه که دوست دارم زمان همون موقع متوقف بشه و نکنه این فقط یه خواب شیرین باشه که با صدای آلارم همه چی بپره.

این روزها مثل هیچ موقع دیگه‌ای نیست، چیزهایی که می‌بینم و می‌شنوم، حس‌هایی که تجربه می‌کنم. این روزها عجیب متفاوته و این حس سِری.

+ famous blue raincoat کوهن داره پخش میشه و من فقط می‌خوام که همین لحظه رو ببلعم.

این هورمون‌های دوست نداشتنی

صرفا خواستیم ثبت شود.

از سری سر و ته ندارها (4)

حس ,روزها ,that ,چی ,عجیب ,سِری ,این روزها ,همه چی ,می‌بینم و ,و می‌شنوم، ,که می‌بینم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قالب وبلاگ , قالب بلاگفا آموزش زبان انگلیسی فی‌فی از خوشحالی زوزه می‌کشد. آخرین آخبار هتل های تهران منتظران فروشگاه دانش فایل - عرضه مقالات و پایان نامه دانشجویی bts قالب های رایگان وبلاگ بیان blog ir اجاره ماشین ستاره ی آبی